- مشخصات کتاب
- زندگينامه
- نغمهٔ روسپي
- سرود نان
- واسطه
- افسانهٔ زندگي
- دندان مرده
- جيب بر
- در بسته
- ديدار
- تسكين
- نگاه آشنا
- به سوي شهر
- هديهٔ نقره
- رقاصه
- فوق العاده
- معلم و شاگرد
- ميراث
- ناشناس
- آغوش رنج ها
- كارمند
- خون بها
- فرشتهٔ آزادي
- گمشده
- بستر بيماري
- زن در زندان طلا
- اي زن
- من با توام
- سنگ گور
- آنجا و اينجا
- بازيچه
- آرزو
- موريانهٔ غم
- سكوت سياه
- اگر دردي نباشد
- سه تار شكسته
- نغمهٔ درد
- آتش دامنگير
- سنگ صبور
- گريز
- سوداي محال
- من و شب
- لبخند
- كابوس
- جاي پا
- دفتر انديشه
- نگاه تو
- اذان
- حرير ابر
- شب صحرا
- فرياد شكسته
- لاله هاي سرخ
- پيمان شكن
- خيال مني
- شمع جمع
- ستاره در ساغر
- باز هم
- آيينهٔ دل
- كلاه نرگس
- خورشيد ديگر
- چلچراغ
- دل آزرده
- گفتي كه
- غرور
- يار نداري
- مهتاب خزان
- اي آشنا
- دختر ترنج
- چه عالمي دارم
- نگاه دار
- اخگر
- نيلوفر آبي
- دريا
- هنوز
- هر چند رفته اي
- گله
- آتش نهفته
- افسون
- رهگذر نيمه ساز
- حسود
- شراب
- خطا كن
- نگاه بي گناه
- غبار ماه
- نوازش هاي چشمان كبودش
- خورشيد در آب افتاده
- مشعل
- موج
- بار گسسنه
- شور نگاه
- سبزهٔ گمشده
- چشم شوم
- اي خوش آن روز
- شعله
- تكاپو
- گل يخ
- سايهٔ ديوار
- عود
- نسيم
- گل خشك
- ديوانه پسند
- چرا
- غنچهٔ راز
- آتش تمنا
- سفرهٔ رنگين
- زنجير
- درخت تشنه
- گل زهر
- تاريكي شب
- بهانه
- بي شكيب
- افسانهٔ پري
- نامهٔ شكوفه
- شراب نور
- خورشيد و شب
- يك دامن گل
- پيچك
- ديوانگي
- شب
- گل رويا
- برگ ريزان
- نشان پا
- موج خيز
- گل انتظار
- از ياد رفته
- اجاق مرمري
- گر بوسه مي خواهي
- شهاب طلايي
- شكوفهٔ سحري
- يادگار
- گل كوه
- آتش دور
- اين كه با خود مي كشم
- برف گزان
- گل قاصد
- باغ مهتاب
- صد چمن لاله
- پونهٔ وحشي
- ساقهٔ دميده
- ديباي كيود
- سپيدار
- يك سحر
- نيك آشنا
- افسون شيطان
- وفادار
- پولاد آبديده
- سجاف زرين
- ياد
- دام فريب
- معبد متروك
- بي خبري
- شبكرذ
- من و تو
- دو رنگي
- عطر پراكنده
- ساق فريب زن
- آشفتگي
- صدف
- خاكستر خيال
- ديشب
- آشتي
- بهار بي گل
- توفان
- نازك تن
- خون سبز
- فرياد
- جامهٔ عيد
- نياز
- در آشيان
- گرهٔ كور
- عروسك مومي
- گل صحرايي
- اندوه
- براي چشم هايت
- چوب دار
- رقص شيطان
- نامه
- نيمه شب
- اي مرد
- هوو
- شب و نان
- پيك بهار
- درد نياز
- فرياد مي پرست
- مرگ ناخدا
- صبر كن ماه ديگر
- فرياد
- با درد بسازم
- جواب
- در آفتاب پشت پرچين
- ترانه ها
- اي عشق دير آمدي
- سبز و بنفش و نارنجي
- كه چي؟
- از عشق وسوسه مي سازي
- گفت و گو
- به كاسهٔ خالي
- فرمان پذير آتش باش
- ارهاب
- براي انسان اين قرن
- جامه دران
- وقتي زمانه جوان است
- آنان كه خاك را
- گو آفتاب برآيد
- صداي تو
- با قهر چه مي كشي مرا
- با كولهٔ هفتاد و هشتاد
- لعنت
- در طول راه
- دو باره مي سازمت وطن
- درس تاريخ
- مرگ قهرمان
- فعل مجهول
- در رثاي منتظري
- فردا
- دو روز ديگر عيد مي رسد
- در رثاي ژاله اصفهاني
- گرفتند
- براي روشنك داريوش
- بزغاله و ميمون
- شعله هاي خشم وطن
- لمعه
- بگو چه گونه بنويسم
- هرگز نخواب كورش
- ندا
- زني را مي شناسم من
- جاي حضور فرياد
- گفتي كه مي بوسم تو را
- صداي كيست
گزینه ی اشعار: سیمین بهبهانی
مشخصات کتاب
سرشناسه : بهبهانی، سیمین، 1306 - 1393.
عنوان و نام پديدآور : گزینه ی اشعار/ سیمین بهبهانی.
مشخصات نشر : تهران: مروارید، 1367.
مشخصات ظاهری : 248 ص.
شابک : 1050ریال ؛ 6500 ربال: چاپ پنجم: 964-6026-33-8
يادداشت : چاپ چهارم: 1373.
يادداشت : چاپ پنجم: 1376.
موضوع : شعر فارسی -- قرن 14
رده بندی کنگره : PIR7972/ھ4/ه4آ2 1367
رده بندی دیویی : 8فا1/62
شماره کتابشناسی ملی : م 69-130
زندگينامه
سيمين ب_ِهْبَهاني (زادهٔ 28 تير 1306 در تهران) نويسنده و غزل سراي معاصر ايراني است. او به خاطر سرودن غزل فارسي در وزن هاي بي سابقه به «نيماي غزل» معروف است. سيمين خليلي معروف به «سيمين بهبهاني» فرزند عباس خليلي (شاعر و نويسنده و مدير روزنامه اقدام) است. سيمين بهبهاني ابتدا با حسن بهبهاني ازدواج كرد و به نام خانوادگي همسر خود شناخته شد ولي پس از وي با منوچهر كوشيار ازدواج نمود. او سال ها در آموزش و پرورش با سمت دبيري كار كرد. شعر معروف دوباره مي سازمت وطن در سال پنجاه و نه توسط وي سروده شد. اين ترانه توسط داريوش اقبالي خواننده سرشناس ايراني اجرا شد.
نغمهٔ روسپي
بده آن قوطي سرخاب مرا
تا زنم رنگ به بي رنگي ِ خويش
بده آن روغن ، تا تازه كنم
چهره پژمرده ز دلتنگي خويش
بده آن عطر كه مشكين سازم
گيسوان را و بريزم بر دوش
بده آن جامهٔ تنگم كه كسان
تنگ گيرند مرا در آغوش
بده آن تور كه عرياني را
در خَمَش جلوه دو چندان بخشم
هوس انگيزي و آشوبگري
به سر و سينه و پستان بخشم
بده آن جام كه سرمست شوم
به سيه بختي خود خنده زنم :
روي اين چهرهٔ ناشاد غمين
چهره يي شاد و فريبنده زنم
واي از آن همنفس ديشب من-
چه روانكاه و توانفرسا بود
ليك پرسيد چو از من ، گفتم :
كس نديدم كه چنين زيبا بود !
وان دگر همسر چندين شب پيش
او همان بود كه بيمارم كرد :
آنچه پرداخت ، اگر صد مي شد
درد ، زان بيشتر آزارم كرد .
پُر كس بي كسم و زين ياران
غمگساري و هواخواهي